غزلیات سعدی (1) : لاابالی چه کند دفتر دانایی را
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
غزلیات سعدی (1) : لاابالی چه کند دفتر دانایی را
نوشته شده در سه شنبه 13 ارديبهشت 1390
بازدید : 446
نویسنده : پرویز طهماسبی
لاابالی چه کند دفتر دانایی را آب را قول تو با آتش اگر جمع کند دیده را فایده آنست که دلبر بیند عاشقان را چه غم از سرزنش دشمن و دوست همه دانند که من سبزه خط دارم دوست من همان روز دل و صبر به یغما دادم سرو بگذار که قدی و قیامی دارد گر برانی نرود ور برود بازآید بر حدیث من و حسن تو نیفزاید کس سعدیا نوبتی امشب دهل صبح نکوفت                  
طاقت وعظ نباشد سر سودایی را نتواند که کند عشق و شکیبایی را ور نبیند چه بود فایده بینایی را یا غم دوست خورد یا غم رسوایی را نه چو دیگر حیوان سبزه صحرایی را که مقید شدم آن دلبر یغمایی را گو ببین آمدن و رفتن رعنایی را ناگزیرست مگس دکه حلوایی را حد همینست سخندانی و زیبایی را یا مگر روز نباشد شب تنهایی را



:: موضوعات مرتبط: سعدی , ,
:: برچسب‌ها: سعدی , غزلیات , شعر و ادب , شعرا , ایرانی , ,



مطالب مرتبط با این پست
.



می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: